The flight

The flight in horizon with request wings and lover heart...

 ارباب با ارزش

شخصی برای اربابش گوسفندی برد و ارباب دستور داد به او الاغی بدهند.

روستايی گفت:قربان اختيار داريد. شما خودتان بيش تر از صدتا الاغ برای ما ارزش داريد.

(اربابه هم می تونست بگه توهم برام بيش تر از صد تا گوسفند ارزش داری!)

 

 

مدرك قتل

قاتلی را در دادگاه محاكمه می كردند.

قاضی: شما چطور او را با يك مشت به قتل رسانديد؟!

متهم:تشريف بياوريد جلو نشانتان بدهم!

 

من يا ما؟

خانم با عصبانيت به شوهرش گفت:تو ديگه شورش را در می آوری.همش می گويی تلوزيون من،خانه ی من، پسر من!

شوهر: حق با شماست حالا می شود بگوييد شلوار ما كجاست؟!

 

سوالات شب اول

بابايی مرده شور بوده. بعد از يه ودت می گيرنش دهنشو سرويس می كنند.

 می پرسند:بابا اين بی چاره چی كار كرده بود؟

می گن: اينپدر سوخته سوال های شب اول قبر و تكثير كرده بود، بين مرده ها پخش می كرد!!!

فاعل خوردن

معلم: وقتی می گوييم گاو علف می خورد، فاعل اين جمله كدام است؟

علی: آقا اجازه! توی آخور!

 


ادامه مطلب
نوشته شده در چهار شنبه 15 تير 1390برچسب:,ساعت 11:34 توسط Yasaman| |

Design By : Night Melody